تیر و کمال ( پرتاب هفتم )
خدا، به نامش
سلام و درود، مانند لاکپشت که محافظ و پناهی دارد برای زنده ماندن ولی مانند هفت، سرگشاده و باز برای رسیدن نور به آن.

قوی تر از نور؟
ابتدا باید شناخت که چی چیزی را می پسندیم و افشا می نماییم. خواه یا نا خواه، دانسته یا نا دانسته در هر دم از زندگی در گرد افشانی به گروهی یاری رسانی می نماییم پس اگر برایمان مهم و با ارزش است باید در بین این گرده ها، پسند ها و دلخواه های خود را دست چین کنیم و به نشر آن ها بپردازیم.
همانگونه که بزرگان و دانایان می گویند، هرچه در پی آنی آنی، از کوزه همان برون تراود که در اوست و...
و من نیز دانستم که باید در میان این چیز ها، یک چیز برای رساندن و پخش کردن انتخاب کنم.
نور افشانی و روشنایی انتخاب شد.
یارپُشت
یاری و پشتیبانی از پسند ها، همراه و همپا شدن با نور حتی به بها تبدیل از جسم به قوه برای رسیدن به چالاکی و تندی و لمس چگونگی هایی که شاید تن نا توان باشد در آن. یکجا و هسته گرفته در پراکنده کردن روشنایی به هر سو. فاش می گویم و از گفته خود دلشادم، این است نشان آن چیز دلپسند و دلخواه که در تلاش برای خ خ پشتیبان آن خواهیم بود و مهر تاییدمان بر آن نقش می بندد.
اما ساده نبود ولی سخت هم نیست.

پرتاب هفتم به هدف خورد و سپاس از شما برای پرداختن زمان خود به این نگارش.
پرتاب بعدی در مورد چیست؟
چنان چه سخنی و پیشنهادی در مورد این تیر اندازی دارید، همینجا با من در میان بگذارید که خوشحال می شوم.